مرحوم شربیانی رحمه الله علیه به بخشش زبانزد بود
به رسم طلاب از کوفه به کربلا به قصد زیارت می امدند
هرچه پول داشتند غیر از ضروری به طلاب تقاضامند میدهند
در مسیر پول دیگری میرسد وباز تقسیم میکنند
به طلابی که حوائجی داشتند میگفتند:اگر برسد باز میدهم!!!
خادم عصبانی میشود ومی گوید:آقا به اینها خشم کنید تا بروند!
گفته بودند: چه کنم!خشمم نمی آید!!
لذا علم ومعنویت انسان؛مقداری بالا بیاید متوجه میشود
اساسا جان و اموال ودفتر ومدرسه وثروت وشهرت وآبرو وپست
وهمه چیزش امانت الهی ست وخود را حقیقتا
مامور به خدمت مشفقانه به انسانها ومومنین می بیند.
طبیعتا کسی که خود را در این موضع ببیند
مطلقا رنگ وبوئی از خشم در این خصوص ندارد!
کلمات کلیدی: دست نوشته ها.نکاتی از بزرگان